مقدمه ای در ارتباط با صدا – نوشته مهدی زند

 

مقدمه ای در ارتباط با صدا – نوشته مهدی زند

کتاب صدا، اثر مهدی زند در دو جلد به نام های حضور تاریخ و شکست نقره فریبان، فرآیند نوینی است از عصر اگاهی، مجموعه ای از اشعار سیاسی، ادبی، اجتماعی با هدف وآرمانی متفاوت

در قلب این آثار قلم، نقش اول را ایفا می کند. متافور شعله ایست از عمق کیهانات، که تمام مرزهای محالات را می شکند و قدم به سیاره زمین می گذارد، دنیایی از هرج و مرج، از آشوب و استعمار.

قلم متعلق به هیچ ملیت، فرهنگ و یا باور بخصوصی نیست. نماد تسلیم ناپذیری روح انسانیت است که در حروف و کلمات آتش اوج می گیرد تا با نقش بستن بر ورق، طلسمی باشد برای درهم شکستن استبداد مدرن جهانی که بر پایه فریب و دروغ بازسازی شده است.

این نوشته ها بازتابی است از شجاعت روحی که براساس منطق دست به افشاگری می زند، آرزوی او دست یافتن به دریای آزادیست و روشن کننده استعماریست که در قالب تاریکی و روشنایی در عمق اندیشه ها نقش بسته است.

هردو کتاب با تقدیم به بزرگان و قهرمانانی آغاز می شود که در طول تاریخ برای ایران و انسانیت مبارزه کرده اند و دلاورانی که هم اکنون پرچم داران فردای آزادی هستند. نویسنده همچنان این کتاب را به خوانندگان و کسانی هدیه می کند که در این مسیر قلم را یاری می دهند تا پایه گذار تفکری نوین برای نسلهای آینده باشند.

قلم خروش نسل طوفان است. از شما می خواهد که با او همسفر شوید، اسرارآمیز از حد و مرزهای سیاست بگذرید، از دام گردبادهای دروغ و توهم بگریزید، دریای مخوف ترس را جسورانه طی کنید و در کنار یاد جادوگران و مارها را به چالش بخوانید، ساحران و نقره فریبانی که بر سریر قدرت سوارند و بی شرمانه می تازند.

دراین کتاب، یاد به معنای تجلی و بیداری در کنار قلم ایستاده است، و هم نفس با خوانندگان، شمشیر خرد را نشان می کند تا انسانیت را در که چنگ عقرب ها و جهان خواران اسیر شده است آزاد کرده و مسیر زمین را به سوی یک تکامل سیاره ای هموار سازد.

به گفته نویسنده، قلم در این کتاب فقط یک ابزار تبادل سخن نیست، صدای خاموش شده قهرمانانی است که در سکوت سرکوب شده اند. قلم انعکاس موجودیتی است که هرگز تسلیم را نمی پذیرید و به هیچ قیمتی از هدف خود که یافتن جایگاه واقعی خود را در کیهانات است باز نخواهد نشست.

در پایان کتاب، قلم دلاوران را از ژزفنای تاریخ برای نبرد نهایی فرا می خواند تا دلاوران برخیزند، دلاوران پهلوان، صاحبان فر و کیان، قلم از بهر سروش صدا را می خواند تا نورها به سخن آیند و آرمان ها از راستی، جهانی از فر و شکوه بیارایند.

قلم خروش نسل طوفان است


چکیده هایی از کتاب صدا جلد اول – حضور تاریخ

بخشی از گفتار اول – شمشیرها نشان کنند

قلم زائیده علم است
زمانش پر شور و سخت
نغمه را آغاز است
نامه را پرواز است
از جهان دور
ورق را اسرار
و در وادی نور
کتاب را آثار است

قلم از غرش مرگ نمی ترسد
بر کرسی کلام می نشیند
چنین می گوید
من خروش نسل طوفانم
در جهانِ خواب
به همتِ کلمات
هوشیار گذشته ام
در میان سراب
به شوکتِ مهتاب
بیدار نشسته ام

من خروش نسل طوفانم
هم نفس با رعد
هم قسم، با خاک و بارانم
من از دریای مخوف ترس گذشته ام
از وحش گرداب ها
از جهان مرداب ها
از مرز دیوهایِ یاس
از قطب بادهایِ نحس
از سرای خشم و سرکوب
از دیار سرد آشوب
از فتنهِ تلخ جلادها
از خیمه شرم شیادها
از دام عفریت، اعجوزه زشت
از سحرِ خناس، غول بد سرشت


بخشی از گفتار ششم – مسافر زمان

ای خط تفسیر
قلم چنبن می گوید
من چون کوه، در طورم
در سلام، منظورم
در کتاب، منشورم
چون باد مأمورم
با یاد مستورم
من در فصل، دستورم
درخواب، اصل و مقصودم
من درقیاس، وجودم
مرگ را تسخیر
من
سّرِصعودم


چکیده هایی از کتاب صدا جلد دوم – سقوط نقره فریبان

بخشی از گفتار اول – قطب شهر تسخیر شد

ای خط تفسیر
از آن سوی کوهها
فراسوی آبها
سوار بر فرشِ دلیل
در نهایتِ عقل
منطق و وکیل
حرف شین، از مرزها گذشت
زندگان را دید
که بی پناهند
مردگان را دید
که در اصل، بی نشانند

حرفِ شین، درعزم بنشست
با صدا، پیمان هدف بست
با کلامی جدید
در وصفِ خورشید
سراسر چشم شد
از میان غبار
ماران را دید
که در مشورتند
دیوان را نگریست
که از ترسِ ظهور، در وحشتند


بخشی از گفتار پانزدهم – شکست ضحاک

ای خط تفسیر
یاد چنین می گوید
اگرغولها رجز می خوانند
دیوها طُعمه می کارند
اگر مارها، مزخرف می بافند
و دجال ها به دروغ، صحنه می سازند
پروایی نیست

اگر ضحاک، در راس هرم زوزه می کشد
و کفتار درغیاب شیر، نعره سر می دهد
اگر سایه ها، در کمین نشسته اند
و نقاب دارها در خفا، عزم تسخیر، به رسم آورده اند
پروائی نیست

اگر شب ها را غیض کرده اند
راه های قیام را بسته اند
اگر ساحران، کلمات مرموز زمزمه می کنند
و جادوگران، در گره ها می دمند
پروائی نیست

اسم ها را بخوانید
قهرمانان را فرا خوانید
همان ارشکانِ غیور روزگار
همان دلاوران دلیر و بیدار
تا عزم ها بیان
شمشیرها نشان کنند
بعدُها بشکنند
و سحر ضحاک، ریشه کن کنند
ای خط تفسیر
قلم از طوفان مرگ نمی ترسد


خرید کتاب صدا

🎧 فایل صوتی

📖 کتاب الکترونیکی

📚 کتاب چاپی

Comments